آکورد آهنگ منو یادت نره از علی عبدالمالکی
دستاتو بذار روی قلبم تا بفهمی که جای کیه تا بفهمی که دار و ندارم توی دنیا چشای کیه دستاتو بذار روی قلبم روی چی داری حس میکنی توی این
دستاتو بذار روی قلبم تا بفهمی که جای کیه تا بفهمی که دار و ندارم توی دنیا چشای کیه دستاتو بذار روی قلبم روی چی داری حس میکنی توی این
شاه دوماد عروس اومد اسب سمندته بتاز شاه دوماد عروس اومد اسب سمندته بتاز بس که خوشگله عروس به آسمون می کنه ناز سرنا و دهل ببین با چه نشاط
عمو نوروز نیا این جا که این خونه عزاداره پدر خرجِ یه سال قبلِ شبِ عید بدهکاره چشای مادر از سرخی مثِ ماهیِ هفت سینن که از بس تر شدن
اونقدر نماندی که مرا زار ببینی لعنت شده و خسته از آزار ببینی رفتی در و دیوار اتاقم قفسم شد حس خفگی، بغض گلو هم نفسم شد تو بی من
تو که میشناسی دردِ تو شعرامو تو که میفهمی معنی ایهامو تو که با رنج کشیدی بدن زخمیمو تو که دیدی یه شبه برفِ رو موهامو بدنم مَهلکه ی شیهه
میدونی چیه بهت حس من حتی اگه باشه آخر این قصه بد بالا پایین کنیم همه شهرو نصف شب قشنگه چون توام دیوونه ای مث من وقتی میگذره همه زندگی
این طرفدار دیوونه ات که میتونی روش حساب کنی منم من همونیم که تو شادیات که نه رفیق تو غمم منم من تورو نمیشکنم خوشم میاد میدونی جونمو پات میدادم
تو قشنگی مث خورشید تو مث آبی دریا منم اون آدم دلتنگ وسط جزیره تنها کاشکی دستاتو یه امشب بکشی دور تن من مث اون روزا بمونه عطر تو رو
تو نیاز منی اگه واسه منی تو شبایی که تنهای تنهام تو نیازه نری من هرچی دارم وسط میذارم واست چون دلم با تو جوره رو چشام میذارم آدمی که
یه عشق خوشگل و بی کم و کسر من تورو دارم تو نفس همه دار و ندار دل عاشقم تویی و بس تو هفت آسمونا هم از کجا مثل تو
برق میزنه اون چشای قهوه ایت توی هوای برفی دختر زمستون تو قراره برای من شی انقده همه چی تمومی اصلا نمونده حرفی میشه یه عمر بمونی اینجا بشو کنار
قدم قدم تو کوچه چشمم خورد بهش چشامو باز و بسته کردم کوچه شد بهشت موی لخت ، بوی عطر ، قشنگ بود برام همه چی خوب بود تا جایی
من هنوز یاد تو می افتم وقتایی که میزنه بارون یه شبه بار سفر بستی رفتی و خاطره هات جا موند من هنوز یاد تو می افتم میدونی فاصله بی
بیچاره قلبم رفتی و خنده مرده رو لبام فکر نمیکردم دیدنت میشه آرزو برام یه نم بارون میزنه هر چی خاطرس میاد اون روزا چی شد کاش یکی اون روزا
Every night in my dreams I see you I feel you l That is how I know you go on l Far across the distance And spaces bet- ween us
تو که نباشی من به عشق کی جلو آینه برم آماده شم عادی نمیشه جای خالیت واسه من ریخته بهم آرامشم هرکی میگه حالم بده پر رو میگم خوبم ولی
امشب شب مهتابه امشب شب مهتابه یارم نگرانم نیست بیدارم و اون خوابه هر جارو که میبینم هرجایی که میشینم از خاطره های تو قلب منه که بی تابه رابطه
I wanna take you somewhere so you know I care but it’s so cold and I don’t know where I brought you daffodils, on a pretty string but they won’t
بری حالم بده بری دلو غم زده آخه بری همون آدم دیوونه ی سابق میشم بری من تک شدم یه آدم بی رگ شدم آخه بری یه دل خسته و
تو نباشی همه زندگی سر و تهه وارونه واره انقد که ممکنه از زمین به آسمون بارون بباره خبری نیست عزیزم وقتی نیستی تو میدون دیدم دنیای بی تو چه
کوچه میمیرد باران نمیگیرد دل ندارم بی قرارم ای قرارم تو بمان قرص ماهم تو فانوس راهم تو دین من دنیای من هرچه تو میگویی همانم زیباترین غم عشق پناه
من دلم میریزه؛ وقتی که موهای منو نازش میکنی الکی قهر میکنم، میزنی از غرور و خواهش میکنی هرکی پشت سر من بد بگه رو، دیدم چیکارش میکنی واسه خندیدن
یکی الان تو این خیابونه که پیرهنش بوی تو رو میده مثل خودت بلند میخنده شبیهِ تو لباس پوشیده شبیهته ولی تو اون نیستی تو دست هیچکسو نمیگیری با هیشکی
حکم دل است که مشکل است بینِ منو تو … حکم دل است که فاصله است بینِ منو تو حتی اگر از دوریت این دل بمیرد … عاشق محال است
Dualar eder insan Mutlu bir ömür için Sen varsan her yer huzur Huzurla yanar içim Çok şükür bin şükür seni bana verene Yazmasın tek günü sensiz kadere Ellerimiz bir gönüllerimiz
قلب تو قلب پرنده پوستت اما پوست شیر زندون تن و رها کن ای پرنده پر بگیر اون ور جنگل تن سبز پشت دشت سر به دامن اون ور روزای
ما رفیقیم درست مثل زخم و نمک و خون و جگر مثل اشک و گونه و تیغ و سپر مثل نعشِ پسر و دوشِ پدر قفست را بشکن گرچه قفس
رفتنت مثل یه حادثه برام موندنیه … حالا آواز سفر کردن تو خوندنیه لحظه ها ، ثانیه ها طاقت موندن ندارن … می سوزونن اما خوب فکر سوزوندن ندارن یه
خودخواه و حریص، پی چیزی که نیست تو مثل همیشه رد میشی و میشه دوباره سکوت یه راه روبروت یه جا یه نفر از من بی خبر همیشه
گفتی خیالِ تو راحت هرجا که باشی میام سایه به سایه ات منم بهش کردم عادت الآن چند وقته که دوری رفتی از پیشم بهم گفتی که مجبوری مثل من