آکورد آهنگ پرواز از شاهین نجفی و بابک امینی
اونقدر نماندی که مرا زار ببینی لعنت شده و خسته از آزار ببینی رفتی در و دیوار اتاقم قفسم شد حس خفگی، بغض گلو هم نفسم شد تو بی من و من با یاد تو شکستم آویخته بر دار، تو انگار نه انگار تو بی من و من با یاد
اونقدر نماندی که مرا زار ببینی لعنت شده و خسته از آزار ببینی رفتی در و دیوار اتاقم قفسم شد حس خفگی، بغض گلو هم نفسم شد تو بی من و من با یاد تو شکستم آویخته بر دار، تو انگار نه انگار تو بی من و من با یاد
تو که میشناسی دردِ تو شعرامو تو که میفهمی معنی ایهامو تو که با رنج کشیدی بدن زخمیمو تو که دیدی یه شبه برفِ رو موهامو بدنم مَهلکه ی شیهه ی شلاق شد من اگه خسته شبیه تنِ ایران بودم من اگه لحظه ی پایانیِ انسان بودم خاطراتِ تو منو
میدونی چیه بهت حس من حتی اگه باشه آخر این قصه بد بالا پایین کنیم همه شهرو نصف شب قشنگه چون توام دیوونه ای مث من وقتی میگذره همه زندگی عین باد شبا که پیش منی حیفه خواب فرقی نداره دلت چیو کی بخواد حله با یه نگات بیا خودم
این طرفدار دیوونه ات که میتونی روش حساب کنی منم من همونیم که تو شادیات که نه رفیق تو غمم منم من تورو نمیشکنم خوشم میاد میدونی جونمو پات میدادم بین تو و غرورم تورو نجات میدادم آهای تو که مث من چشمای ابری داری راز منو تو قلبت یکم
تو قشنگی مث خورشید تو مث آبی دریا منم اون آدم دلتنگ وسط جزیره تنها کاشکی دستاتو یه امشب بکشی دور تن من مث اون روزا بمونه عطر تو رو پیرهن من آخ چقدر تنگه برات دل من ای همه جونم برسون دستاتو امشب که برات دل نگرونم آخ چقدر
تو نیاز منی اگه واسه منی تو شبایی که تنهای تنهام تو نیازه نری من هرچی دارم وسط میذارم واست چون دلم با تو جوره رو چشام میذارم آدمی که میخواد منو با دل و جونش عشق تو من غدو عوض کرد دلو بردی و خورد به سرم سنگ عشق
یه عشق خوشگل و بی کم و کسر من تورو دارم تو نفس همه دار و ندار دل عاشقم تویی و بس تو هفت آسمونا هم از کجا مثل تو بیارم نه نمیشه این آرامش پیش تو بودنو انکار کرد دلبر عشق اول و آخر تو شدی انتخابم اینجوری نکن
برق میزنه اون چشای قهوه ایت توی هوای برفی دختر زمستون تو قراره برای من شی انقده همه چی تمومی اصلا نمونده حرفی میشه یه عمر بمونی اینجا بشو کنار من پیر این عشقه این حال خوبه داشتن تو تنها آرزومه کمیابه عشقمون قدرشو بدون اگه رفتن همه تو اینجا
قدم قدم تو کوچه چشمم خورد بهش چشامو باز و بسته کردم کوچه شد بهشت موی لخت ، بوی عطر ، قشنگ بود برام همه چی خوب بود تا جایی که بهم گفت سلام یهو دلم براش رفت دلم میخواس فداش شم بهش گفتم عزیزم میشه با شما آشنا شم
من هنوز یاد تو می افتم وقتایی که میزنه بارون یه شبه بار سفر بستی رفتی و خاطره هات جا موند من هنوز یاد تو می افتم میدونی فاصله بی رحمه حال یه دیوونه رو آخه آدم عاقل نمیفهمه همه دلخوشی من اینه مال من بودی یه چند وقتی گریه
بیچاره قلبم رفتی و خنده مرده رو لبام فکر نمیکردم دیدنت میشه آرزو برام یه نم بارون میزنه هر چی خاطرس میاد اون روزا چی شد کاش یکی اون روزا رو پس میداد بگو کجای این شهری چرا بچه شدی چرا باهام قهری به تو نمیادش این همه بی رحمی
Every night in my dreams I see you I feel you l That is how I know you go on l Far across the distance And spaces bet- ween us l You have come to show you go on — Near far where ever you are lI be- lieve that
تو که نباشی من به عشق کی جلو آینه برم آماده شم عادی نمیشه جای خالیت واسه من ریخته بهم آرامشم هرکی میگه حالم بده پر رو میگم خوبم ولی توجیهمه تو که نباشی دستای سردم به جا دستات همش تو جیبمه کیه داره این عاشقو حیف میکنه کی غرورمو
امشب شب مهتابه امشب شب مهتابه یارم نگرانم نیست بیدارم و اون خوابه هر جارو که میبینم هرجایی که میشینم از خاطره های تو قلب منه که بی تابه رابطه دوباره قطع میگیره دوباره قهر همینجوری بره جلو من میگیرم امسالم اسکار غم میدونی خمارتم میدونی خمارتم میگیرم اسکار غم
I wanna take you somewhere so you know I care but it’s so cold and I don’t know where I brought you daffodils, on a pretty string but they won’t flower like they did last spring And I wanna kiss you, make you feel alright but I’m just so tired
بری حالم بده بری دلو غم زده آخه بری همون آدم دیوونه ی سابق میشم بری من تک شدم یه آدم بی رگ شدم آخه بری یه دل خسته و داغون میمونه پیشم نرو جانم بری بارانم تو که بی معرفت نبودی بری ویرانم نرو نرو نرو ای جانم تو
تو نباشی همه زندگی سر و تهه وارونه واره انقد که ممکنه از زمین به آسمون بارون بباره خبری نیست عزیزم وقتی نیستی تو میدون دیدم دنیای بی تو چه رنگی چه سیاه سفید فرقی نداره کاشکی بیای و دوباره بهم پیله کنی که هیچ پروانه ای شبیه تو نیست
کوچه میمیرد باران نمیگیرد دل ندارم بی قرارم ای قرارم تو بمان قرص ماهم تو فانوس راهم تو دین من دنیای من هرچه تو میگویی همانم زیباترین غم عشق پناه آخرم باش که بی نفس نمانم ساحل به ساحل هر شب بغل کن اشک من را به لب رسیده جانم
من دلم میریزه؛ وقتی که موهای منو نازش میکنی الکی قهر میکنم، میزنی از غرور و خواهش میکنی هرکی پشت سر من بد بگه رو، دیدم چیکارش میکنی واسه خندیدن من کی مثل تو دیوونگیش گل میکنه منِ بی حوصله رو؛ جز تو عزیزم کی تحمل میکنه بهترین عطر تو
یکی الان تو این خیابونه که پیرهنش بوی تو رو میده مثل خودت بلند میخنده شبیهِ تو لباس پوشیده شبیهته ولی تو اون نیستی تو دست هیچکسو نمیگیری با هیشکی اینجوری نمیخندی واسه غریبه ها نمیمیری تو عاشقِ منی و اینجوری با یه غریبه مهربون نیستی چقدر صداش مثل صدات
حکم دل است که مشکل است بینِ منو تو … حکم دل است که فاصله است بینِ منو تو حتی اگر از دوریت این دل بمیرد … عاشق محال است که فراموشی بگیرد من در خطرم بی عشق بی بالو پرم بی عشق … بی عشق جهان یعنی یک چرخشِ
Dualar eder insan Mutlu bir ömür için Sen varsan her yer huzur Huzurla yanar içim Çok şükür bin şükür seni bana verene Yazmasın tek günü sensiz kadere Ellerimiz bir gönüllerimiz bir Ne dağlar denizler engel bir sevene Bu şarkı kalbimin tek sahibine Ömürlük yarime gönül eşime Bahar sensin bana gülüşün
قلب تو قلب پرنده پوستت اما پوست شیر زندون تن و رها کن ای پرنده پر بگیر اون ور جنگل تن سبز پشت دشت سر به دامن اون ور روزای تاریک پشت این شبای روشن برای باور بودن جایی شاید باشه شاید برای لمس تن عشق کسی باید باشه باید
ما رفیقیم درست مثل زخم و نمک و خون و جگر مثل اشک و گونه و تیغ و سپر مثل نعشِ پسر و دوشِ پدر قفست را بشکن گرچه قفس من باشم قسمت این بوده که من در صفِ دشمن باشم من قطارم تو مسافر برو من می بایست تا
رفتنت مثل یه حادثه برام موندنیه … حالا آواز سفر کردن تو خوندنیه لحظه ها ، ثانیه ها طاقت موندن ندارن … می سوزونن اما خوب فکر سوزوندن ندارن یه روزی لحظه هامون رنگ بنفشه ها بودن … تو هوای خونمون عطر آلاله ها بودن تن من جسم تو یکی
خودخواه و حریص، پی چیزی که نیست تو مثل همیشه رد میشی و میشه دوباره سکوت یه راه روبروت یه جا یه نفر از من بی خبر همیشه همینه نخواد و نبینه صبورم همیشه اینجوری نمیشه تو یادت نمیاد باید یادِ تو داد میچرخه زمونه اینجور
گفتی خیالِ تو راحت هرجا که باشی میام سایه به سایه ات منم بهش کردم عادت الآن چند وقته که دوری رفتی از پیشم بهم گفتی که مجبوری مثل من کی میشه واست در و دیوارِ این خونه میریزه رویِ سَرم بعدِ تو دیوونه اینا رو یادم میمونه یکی یکی
توی یک دیوار سنگی دو تا پنجره اسیرن دو تا خسته دو تا تنها یکیشون تو یکی شون من دیوار از سنگه سیاهه سنگ سرد و سخت خارا زده قفل بی صدایی به لبای خسته ی ما نمی تونیم که بجنبیم زیر سنگینی دیوار همه ی عشق من و
زندگی من کنارِ این غریبه بی تو مثل روز روشنه این غریبه برخلافِ تو تمامِ لحظه هاش کنارِ منه یه زندگی براش درست کنم که روزو شب حسودی کنی روزی هزار دفعه تو آرزوی اینکه کاشکی بودی کنی من ، کنارِ تو یه روز خوش نداشتم از ترسِ تو این
-از خون جوانان وطن لاله، وطن لاله، وطن لاله دمیده از ماتم سرو قدشان سرو و، جانم سرو و خدا سروا خمیده چه کج رفتاری ای چرخ، چه بد کرداری ای چرخ سر کین داری ای چرخ، نه دین داری نه آیین، داری نه آیین داری ای چرخ از خون