آکورد آهنگ دل از من دلبری از تو از عرفان طهماسبی
دل از من دلبری از تو سر از من سروری از تو دل خون و خراب از من رخ حور و پری از تو شب از من روز خوش از تو دو چشم زنده کش از تو غم از من خنده مال تو همیشه خوش به حال تو آرامش جانم
دل از من دلبری از تو سر از من سروری از تو دل خون و خراب از من رخ حور و پری از تو شب از من روز خوش از تو دو چشم زنده کش از تو غم از من خنده مال تو همیشه خوش به حال تو آرامش جانم
میدونی خار که میگین چیز بدی نیس کارش محافظت از گل اما بازم خاره میفهمی خار تنها دعام اینه که بمونی برام با حرفاتو صدات روحو نوازش میکنی چشات دنیامه هر صبح تو همه دنیامو بازش میکنی با خنده هام عشق میکنی دلمو با خنده خامش میکنی تو تنها دلخوشیم
من اگه خوردم زمین تو منو جمع کن مثل بچه ها منو نوازشم کن سر به رو شونه هام نفس بزن که به صدای قلب تو بد عادتم چون واسه تو دریا شدم که ساحلم شی واسه تو شمع شدم پروانه ام شی خودمو به هر دری واست زدم تا
مشکل اینه که تا خودم نبینم باورم نمیشه مشکل بعدی اینه که دیدم و من بازم باورم نمیشه شنیده بودم معروفی شنیده بودم معروفی به این که عاشق میکنی ول میکنی میری خودم میدونم این حرفا روی تو اصلا نداره تاثیری خودم همه اینارو میدونم زندگی عادلانه نیست میدونم ولی
کاش میشد واسه مبادا خندتو ذخیره کرد تا دلم تنگ نشه انقد یه جوری خوبی میشه به خاطر تو یه نفر قید یه دنیا آدمو زد آخ امون از خنده هات من نفسم میره برات قربون چشات برم من پیشتم بی حاشیه همین که هستی کافیه اومدی غصه ها رفتن
بدتو نمیشه گفت بذار بزنن حرفای مفت حسودی میکنن نمیخوان ببین دل من و تو شه جفت کار یواشکی ممنوع و غرای الکی ممنوع کلافه میشم و آرومم میکنی واسه همه اینا ممنون تاج سر آتیش میزنه چشای تو به دل من خاکستر تو که بلدی دلمو ببر کارت همینه
پروانه وار میروی بی اختیار این منم نشسته ام خیره به لحظه تمام شدنم صد بار از تو خطا یک بار از من گفته بودم بی تو نمیشکنم میشکنم بی من مرو ماه تمامم تو میتوانی من نمیتوانم بگو به باران دیگر نبارد خدا ز حالم خبر ندارد بی من
بعد یه عمری سرسری تورو چشم من دید زیر چشمی خندید خب دل مام لرزید نمیدونم واسه این دل پر توقعمه یا توهمه ولی حسم عجیبه و پام رو پام بند نیست بدو و یه کاری بکن که قلب من آشوبه یه چیزی تو قلب من هی صبح تا شب
داری در میری از چی مگه دنیا قفس نیست قفس معلومه از اسمش دیگه فرار نداره چقدر میجنگی بس نیست مگه دنیا قفس نیست اسیر خام زندون بودن افتخار نداره قراره چی بمونه از این شاعر تو یادت از این شاعر که تو خاک دلت مزار نداره من از چشم
دلربایی آره چشات گیرایی داره جذاب و بد اخلاق چقدر میخوامت خودم هواتو دارم من به تو گیره کارم وقتی میخنده چشات با تو خوبه حالم عصبی نشو آروم قدم بزن تو بارون صدای خنده هامون بشنوه اون کسی غصه میخواست برامون عصبی نشو آروم قدم بزن تو بارون صدای
مگه عقلمو داده باشم از دست بخوام فکر کنم از تو بهترم هست واسه خستگیام شدی یه مرهم واسه آرزوهام شدی یه همدست واسه آرزوهام شدی یه همدست با یه نگاه تو تمومه کارم بس که چشمات رو دلم اثر گذارن ته بازی به تو میبازم هر بار تو هر
صورتش خیلی قشنگه مثل ماهه چه بهش میاد موهاش وقتی کوتاهه آخی آخی دل تنگم با دوتا خنده واسش رفت کل روزو میشه قربون صدقش رفت آخی آخی توی گلدون دلم یه گل به عشقت میکارم تو ازم قایم نشو یه عمر برات چشم میذارم از چشم همه بیوفتم تو
دنیامو دادم دست تو که باشی دنیام تو فقط با دلم هرکاری بکن دستامو ول نکن فقط زنده نمیمونم بدون عشق تو آغوش تو یه حسی تو چشماته که این حسو میگیرم ازت دستت تو دست منه وقتی داره بارون میزنه تو این هوا عطرت یه نمه میمونه قلبم باشه
اصلا چشات قشنگ نبود دروغ میگفت دلم بهت واسه تو تنگ نبود تو خیلی واردی دلم اصلا زرنگ نبود فقط تورو میخواست لیاقتش یه زنگ نبود یه زنگ نبود راحتم بذار میخوام مرورشون کنم خاطرات اون تویی که شکل تو نبود میخوام آتیش بزنم قلبمو هی به تو چه مثل
نشد که بشه خودتم میدونی من عاشقتم چی ازم میدونی وقتی دلت نیست نمیشه کنارم بمونی – نشد که بشه خودمم میدونم زیادی حساب کردم میتونم که عاشقت باشم و تا همیشه بمونم — تمومش کن دیگه خسته شدیم ما باختیم و تازه برنده شدیم ما واسه ی هم مثل
زنده زدم بیرون از این ویرونه که ساختی برام من پر کشیدم از قفس با اینکه زخمی بود پرام آسون نبود از این سقوط همین که الان سر پام هرچی ازت جا مونده بود عین یه سنگ بود سر راهم من تیکه های عشقتو رو تلی از خاطره هاش سوزوندم
هر کی رسید به دل من اسمشو خط زد و رفت هر کی گفت میمونه پیشم پر زد و رفت ولی تو اومدی توی حال عجیب و غریب شدی تو زندگیم یه حس جدید نمیشه این همه خوبیتو ندید میشه برات همه گلا رو خرید شدی آروم جون ستارمی توی
اومدي که عشقو با تو بشناسم دنياي شور و نشاطو بشناسم اومدي که زيره سايه تو من چشمه آب حياتو بشناسم چشمه آب حياتو بشناسم تو خوبي تو ماهي فدات بشم الهي،الهي،الهي واسه من تو دنيا تو تنها تکيه گاهي،اميدي، پناهي چو نسيمه نو بهاران به نوازش گلستان اومدي مثله يک
چه دلبرانه میشود با اسمت آغاز میشود جان به ترانه میدهد این دل به عشق تو عاشقانه میدهد دیوونه و زیبا تویی ساحال منم دریا تویی من پای تو جان میدهم فرشته زیبام تویی آرامش دنیام تویی زیر باران تب دستات چه خوش است حال من یه قدم مانده به
تو عاشق نبودی که درده دلِ عاشقارو بفهمی تو بارون نموندی که دلگیری این هوارو بفهمی تو گریه نکردی برای کسی تا بدونی چی میگن دلت تنگ نبوده میخندی تا از حسِ دلتنگی میگم تو تنها نموندی که حال دل بی قرارو بفهمی عزیزت نرفته که تشویش سوتِ قطارو بفهمی
دنیا بعد عشقت با من مهربون شد هرچی که میخواستم دیدی که همون شد قلبم قلب خستم مونده روی دستم من خاکم تو گنجی ای جان تو رنگین کمونی میترسم نمونی میترسم برنجی ای جان لب تر کن که جونمو بدم یه شب برات پر پر کن غمای زندگیمو با
دیوونه بازیات چشات غمات خنده ی رو لبات نگات صدات حسای بینمون چه زود گذشت خیلی گذشتم از خودم برات بارون و آسمون زمین زمون خاطره های نصفه نیممون در حد یه نگاه یا شوخیم قاطی نمیشدم با این و اون من بهت گفتم که آدما بی رحمن حیف دلتو
امشب چه رویایی شدی خیلی تماشایی شدی چشم بد دور شه ازت جونم چه دلربایی شدی خونه ی دل با تو گرمه هرچی دنیا بد کنه باهام نبینم دلت بگیره که فقط خوبیتو میخوام از کدوم سیاره ای که همیشه چاره ای واسه بد بیاریام کنارمی و حاضری از کدوم
تو نابودم کنی دودم کنی باز پیشته قلبم باید باشی الان موندی کجا نیست تنهایی حقم شاید عادت کنی راحت کنی منو از دلشوره الان دلتنگتم اما دلت از شهر من دوره تو که از این من تنها چیزی یادت نمیمونه نشستم پشت این شیشه نگاهم سمت بارونه چقدر دلتنگتم
ناراحتم از اینکه رفتی شده روزام سیاه بیا مثل قاب عکس رو دیوار قلبمو شکستیو بیا گفتم زیادی عاشقم باش و تو کم بودیو روزایی که به فکرت بودم و تو نبودیو بیا برگرد بدون تو این من شبگرد دیوونه و قرص و سردرد و اشک رو گونه و هیشکی
یواش یواش غیر عادی نفسم میره برات چه کارای که بلد بوده چشات حتی آینه خیره میشه تو نگات یواش یواش دلتو بزن به دریا و بیا تو نباشی دل ببندم به کیا این یه بارو نبینم نه بگیا دست دست نکن دوباره زمان از دست میره تو نگات یه
شبیه آینه ای شکسته ام که دگر ندیده چشم کسی مرا ز خانه ببر مثل سایه با توام در خیال خودم من به خود که آمدم عاشق تو شدم من را با خود ببر شبیه کوله بار سفر مرو تو ناگهان بی خبر مبر مرا زیارت من را با خود
یه روزی قـول دادم که نذارم کسی آرامشو از تو بگیره چـــــه خوبه تو نمیتونی ببــــــینی که دستم داره آروم به سمت ماـشه میـره تو این قصه اگه تو شهروندی واسم سخته پدرخونده بمونم نمیخـوام که شکسـتت رو ببینم حالا که ماشه رو من میچکونم نگاه کن حال این شهرو
توبه کردم که دلت را به دلم راه ندهم ای دل دیوانه عاشق بی خانه توبه کردم کسی محرم قلبم نشود ای دل دیوانه عاشق بی خانه توبه کردم که دلم را به دلت هدیه کنم به تو من تکیه کنم یا به هر بهانه ای برای تو گریه کنم
چشمای من میل به گریه داره میخواد بباره دل نمیدونی که چه حالی داره چه حالی داره غصه به جز گریه دوا نداره خدا نداره هر چی تو دنیا غمه مال منه روزی هزار بار دل من میشکنه دل دیگه اون طاقتا رو نداره خدا نداره پشت سر هم داره